تبعیت از نسخه انقلاب «تحولآفرین» و الگوگیری از نسخه لیبرال «واپسگرا» است
به استناد آمار و ارقام متقن در حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وضعیت امروز کشور اساسا قابل مقایسه با دوره پهلوی نیست و این پیشرفت خیرهکننده به معنای آن نیست که تمام اهداف انقلاب اسلامی رنگ تحقق به خود گرفته است.
نویسنده :
محمدعلي زمانيان
کد خبر : 2225
پایگاه رهنما :
به استناد آمار و ارقام متقن در حوزههای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وضعیت امروز کشور اساسا قابل مقایسه با دوره پهلوی نیست و این پیشرفت خیرهکننده به معنای آن نیست که تمام اهداف انقلاب اسلامی رنگ تحقق به خود گرفته است. لازم به یادآوری است آنجایی که جمهوری اسلامی ایران در عرصههای مختلفی نظیر موشکی، هستهای، نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی و ... به پیشرفتهای قابل تحسین و خارقالعاده دست یافته است بدلیل تبعیت از شاخصهای «نسخه انقلاب» اسلامی است و اگر در حوزه «اقتصاد» یا «معیشت» با مشکلات عدیده مواجه بودهایم و مردم هنوز در این حوزه اعلام نارضایتی میکنند، بدلیل الگوگیری از مکتب لیبرال دموکراسی است؛ کمااینکه اگر در ۴۰ سال بعد از انقلاب اسلامی عناصر و نیروهای وابسته به جریان معتقد به لیبرال دموکراسی قدرت کمتری در اختیار داشتند امروز جامعه با مشکلات اقتصادی موجود دست و پنجه نرم نمیکرد. در مفاهیم اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی شاخصهایی مانند «سادهزیستی»، «مبارزه گسترده و قاطع با ربا، رانتخواری، گرانفروشی»، «توجه ویژه کارگزاران نظام و مسئولان به اقشار کمدرآمد و آسیبپذیر» و «طرد روحیه اشرافیگری و تجملگرایی در بین طبقه مدیران و مسئولان» به صورت متمرکز و ویژه مورد توجه قرار گرفته است و اگر امروز خانوادههای ایرانی با مشکلات اقتصادی روبروست به دلیل فراموشی این مولفهها و ترویج سبک مدیریت غربی در سطح مدیران و حکمرانان و به تبع آن نهادینه شدن سبک زندگی غربی به جای سبک زندگی ایرانی-اسلامی در خانوادههای ایرانی است. آنچه در ادامه به صورت مستند و مدلل مورد بررسی خواهد گرفت این مسئله است که پیشرفتهای چشمگیر و تحولآفرینیهای ۴ دهه با تبعیت از نسخه انقلاب بدست آمده و در مقابل الگوگیری از نسخه لیبرال «واپسگرایی» را به همراه داشته و رفاه، اقتصاد و معیشت مردم را با چالشهای دامنهداری روبرو ساخته است.
دستاوردهای غیرمادی (معنوی) ۴۰ ساله انقلاب
قبل از آنکه به دستاوردهای مادی انقلاب اسلامی در برخی از حوزههای نیم نگاهی کوتاه بیندازیم باید توجه داشت که دستاوردهای حقیقی ۴۰ ساله انقلاب را میتوان در گزارههای مانند ۱- «استقلال»،۲- «مشارکت مستقیم مردم در انتخاب حکمرانان و کارگزاران و تعیین سرنوشت خود»، ۳- «اعتماد به نفس ملی و از بین رفتن خودکم بینی»، ۴- «تزریق روحیه خودباور ملی (ما میتوانیم) به جامعه»، ۵- «ارتقایشان ملی در عرصه منطقهای و فرامنطقهای»، ۶- «اعطای عزت به پاسپورت ایرانی»، ۷- «ایجاد همگرایی و اتحاد ملی در بین اقشار مختلف جامعه و حتی ایجاد همدلی و همراهی مرزنشینان معتقد به انقلاب»، ۸- «احیای فضای همدلانه مردم در حوادث و مواقع بحرانی درباره یکدیگر»، ۹- «ایجاد احساس مسئولیّت مردم نسبت به سرنوشت انقلاب و سرنوشت خود برخلاف دوران پهلوی و قاجاریه»، ۱۰- «برچیده شدن انتخابات فرمایشی و تشریفاتی و جایگزینی انتخابات حقیقی، واقعی، اثرگذار مردم (آنها را از حاشیه سیاست، به متن آورد)».
۱۱- «حفظ عزّت ملی در برابر سیاست توسعهطلبی و انحصارطلبی آمریکا»، ۱۲- «حفظ هویت ملی»، ۱۳- «رهایی رسمی انقلاب ایران از یوغ سلطه به لحاظ جهانبینی، فکر، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، و همه شئون مدیریّت کشور»، ۱۴- «هویت بخشی و آرمانبخشی انقلاب و جلوگیری از هضمشدن در هاضمه سیاست جهانی و نظامسلطه»، ۱۵- «رشد سیاسی زنان و مقابله با تضییع حقوق زن (سوغات غرب برای ایران زمان رضاخان)»، ۱۶- «شکلگیری هویت اسلامی برای ملتهای مسلمان»، ۱۷- «ترویج جرئت مقابله با قدرتهای دنیا و درهم شکستن خطکشی سلطهگر و سلطهپذیر»، ۱۸- «نظام مبتنی بر تعالیم و هدایت اسلامی»، ۱۹- «توحید با معنای عمیق و دقیق و همه جانبه آن و توجه به کرامت انسان» و ۲۰- «زایل کردن افسانه جدایی دین از سیاست و به اهتزاز پرچم اسلام در کشور» جستجو کرد که اینها تنها بخشی از دستاوردهای غیر مادی (معنوی) انقلاب اسلامی در طول ۴۰ سال اخیر است. دستاوردهای اشاره شده کمتر مورد توجه جامعه نخبگان، رسانهها و افکار عمومی داخلی قرار گرفته است؛ شاخصهایی که منزلت و موقعیت ایران و ایرانی در تراز و مرتبهای ویژه قرار داده است. البته همانگونه که اشاره شد در کنار دستاوردهای حقیقی انقلاب اسلامی میتوان به دستاوردهای ثانویه نیز اشاره کرد و علیرغم آن نظام سلطه با انبوهی از ابزارها و رسانهها تلاش میکند دستاوردهای حقیقی و ثانویه نظام اسلامی در ۴ دهه اخیر مورد غفلت قرار گرفته و در مقابل نقاط ضعفی که بواسطه الگوگیری از نسخه غرب (توسعه برون زا) پیادهسازی شد را برجسته میکنند.
نگاه کوتاه به شاخصهای توسعه در دوره انقلاب
از جمعیت ۳۵ میلیون نفری ایران در زمان رژیم پهلوی ۴۰ درصد جمعیت شهری و ۶۵ درصد جمعیت روستایی کشور زیر خط فقر زندگی کرده و ۳۵ درصد از مردم ایران دچار سوء تغذیه بودند. تنها ۴۵ درصد مردم ایران با سواد بوده و تنها ۵ شهر کشور از نعمت گاز به صورت پراکنده برخوردار بودند و ۴۰ هزار مستشار نظامی آمریکایی در ایران حضور داشته و ۳۵ هزار متخصص خارجی در صنایع نفت، مخابرات، پزشکی، خودرو سازی، برنامه و بودجه و…در کشور حضور داشتند. جالبتر اینکه از کشورهای هند و پاکستان و بنگلادش و سریلانکا پزشک وارد میکردیم و سیدرصد جمعیت کشور را خانوارهای ثروتمند تشکیل میدادند که معادل ۹۰ درصد کل درآمد کشور را به خود اختصاص داده بودند و ۷۰ درصد بقیه تنها ۱۰ درصد درآمد کشور را در اختیار داشتند. در حوزه اقتصادی نیز جالب است بدانیم در سال ۱۳۵۷ کشور با یک اقتصاد بیمار که با تورم بیش از ۱۶ درصد، استقراض خارجی، کسری بودجه و کاهش تولید ناخالص ملی روبرو بود و در چنین شرایطی محمدرضا پهلوی با استفاده از پول بیتالمال با هزینهای بالغ بر سیصد میلیون دلار، جشنهای دو هزارو پانصد ساله را برگزار میکرد. موارد مورد اشاره مشتی از خروار است و از بازگویی پیشرفتهای خیرهکننده در سایر حوزههای طی ۴۰ سال اخیر پرهیز شد، اما آنچه در این میان مهم مینماید این مسئله است که اگر به جای توجه و تمرکز به «نسخه غربی و غیر انقلابی» طی ۴ دهه گذشته به شاخصهای گفتمان انقلاب عمل میشد یقینا پیامدهای که امروز در حوزههای اقتصادی و معیشتی شاهد آن هستیم، بوجود نمیآمد. رویکرد انقلاب اسلامی بر محورهای نظیر «عدالت اقتصادی و رفع تبعیض»، «مبارزه با زراندوزی»، «استقلال اقتصادی»، «توزیع عادلانه ثروت عمومی»، «سادهزیستی»،» تامین رفاه و عزت انسانی»، «خودکفایی و تولید ملی» و «محرومیتزدایی و خدمت به مستضعفان» بوده است که عملا در مقاطعی بویژه در زمان روی کار بودن دولت سازندگی، اصلاحات و اعتدال مغفول و مظلوم مانده است.
ارسال نظرات